قالیچه ای که تاروپودش مایه درایراندوستی دارد! نویسنده دکتر داریوش افروز اردبیلی

پاییز1359خورشیدی است.ارتش تابن دندان زیناوند(مسلح)عراق،درسایه آمادگی پیشین،پایداری سرسختانه و دلیرانه،لیکن پراکنده نیروهای ایرانی رادرهم می شکندوپیروزمندانه به پیش میتازدوشهرهاوروستاهای بزرگ و کوچک رادرکام آتش و خون فرومی برد.باهمه نابرابریهای میدانهای نبرد،نیروهای پراکنده ایرانی،باچنگ و دندان از وجب به وجب خاک خودپدافندمی کنند.بخش باختری خرمشهر،پس ازپایداری حماسه آفرینانه سی وپنج روزه به دست دشمن می افتد؛امانیروهای دشمن باهمه برتریهادرزمین و هوا،دررخنه به آبادان ناکام می مانندونیز،دویست تن نیروی چریکی ایران که پدافندازسوسنگردرابردوش گرفته اند،48 ساعت دربرابریورشهای بی امان نیروهای زرهی عراق،باجنگ افزارسبک،جانانه پایداری می کنند؛آنان باسرنیزه به جنگ تن به تن می پردازندوباآنکه بیش ازیکسدتنشان شهیدمی شوند،ازپدافندشهرسوسنگرد

دست نمی شویند؛تابارسیدن نیروهای ایرانی،دشمن برای همیشه ازبرابردروازه های سوسنگردواپس رانده می شود.

سدها کیلومتردورترازمیدانهای نبرد،دریکی ازروستاهای پرت و دورافتاده شهرستان کلیبرآذربایجان شرقی،مردی میانسال،باپیشانی پرآژنگ،درکناررادیوی خردخود،زانوی غم دربرگرفته واندوهگنانه،به خبرهای ناگوارگوینده گوش می دهد:کشته وزخمی شدن هم میهنانش،ویرانی شهرهاوروستاهازیرآتش سنگین توپخانه هاوبمبارانهای هوایی وازهمه بدتر،ازدست رفتن بخشهایی ازمیهن گرامیش ایران.

مردمیانسال کمابیش می داندکه بسیاری ازکشورهای دور ونزدیک،عراق وخودکامه خون آشامش صدام رایاری می دهندوایرانیان دراین نبردنابرابر،تنهاوبی یاورهستند.او روزهاوهفته هادراین اندیشه است که دراین

روستای دورافتاده وبادستان تهی،اوچه کاری درپاسداری ازمرزهای کشورش می تواندانجام دهدوپس ازگذشت چندین ماه،اوراهی برای این کارمی یابد.اومی تواندنقشه درست کشورش رابرقالیچه ای ببافدتاسندی برای

درستی وراستی مرزهای کشورش باشدوبی درنگ کارراآغازمی کند.

هنرمندگرامی،آقای حسن خانی،زاده1324خ وباشنده روستای”داش قیه باشی”است.وی انگیزه اش رابه یادآوردن داستان اندوهبارقراردادهای ننگین گلستان وترکمنچای وترس ازتکرارهمان قراردادهابا دشمن عراقی می داند.اومی گوید:”به نقشه بزرگی ازایران که بتوان درهمان اندازه،روی قالیچه بافت،دسترسی نداشتیم.تنهادرکتاب درسی یکی از

کودکانم،نقشه کوچکی ازایران و استانهایش چاپ شده بود.نمی دانستم آن راچگونه بزرگ کنم ویاچگونه روی قالیچه پیاده کنم.پس ازآزمون و خطاهای بسیار،راهش رایافتم.ابتداکاغذسفیدی رانفت اندودکردم وروی نقشه

گذاشتم؛بعد،نقشه راروی چیتهای ویژه ای که برای بافتن قالی به کارمی برند،کشیدم.ازآنجاکه اندازه قالیچه بایستی یک متردریک مترمی شد،حساب کردم که تعدادگره بایدچندبرابربه نسبت چیت یادشده بیشترشودتانقشه

درست وبه اندازه دربیاید.قالیچه ای رادراندازه یک متردریک متربافتم ؛اما،ایرادهایی داشت وچندان به دلم ننشست؛این بودکه دوباره دست به کارشدم ودرهمان اندازه ،قالیچه ای دیگر بافتیم؛بالاخره،پس از9ماه کارشبانه روزی من و خانواده ام،قالیچه نقشه ایران بافته شد.”%

دکترداریوش افروز اردبیلی           آذرماه 1388

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *