ارمنستان درنگاهی کوتاه نویسنده دکتر داریوش افروز اردبیلی

              درنخستین روزهای شهریور1395 خ، برای گشت وگذاری چندروزه،به همراه خانواده به ارمنستان رفتیم.

یکسدمتری دروترازگمرگ ارمنستان(درآن سوی مرزنوردوز)برتابلویی،نوشته ای به الفبای ارمنی به چشم می خوردودرزیرآن،به فارسی،باخطی نه چندان زیبانوشته شده بود:”لطفا،جاده راکثیف نکنید.”پیدابودکه ازبس،رهسپاران(مسافران)ایرانی،آشغال درجاده هاریخته اند،آن تابلوراگذاشته اند.

درپنج روزرهسپاری درارمنستان،هرگزکسی راندیدیم که ازخودروبه بیرون آشغال پرتاب کند؛اما،درراه بازگشت،دیدیم که برصندلیهای پشت خودرویی گرانبها-که جلوترازماروان بود-پیرمردی وجوانی نشسته بودندکه هردوازشیشه های بازدوسوی خودرو،پی درپی آشغال به بیرون می ریختند.چون چنین چیزی درارمنستان ندیده بودم؛بانشان دادن خودرو،ازراننده ارمنی که انگلیسی هم نمی دانست،پرسیدم:”پلیس؟”وراننده به تاسف،شماره خودرو رانشان دادوگفت:”پارسیک!”یعنی،ایرانی هستندومن تازه،بانگاه به شماره دریافتم که آنان ایرانی هستند! دلم می خواست آنان درجایی خودرو رانگه می داشتند؛تامن بگویم:”دوستان گرامی!شماسفیر کشورتان دراینجاهستید!آخر…!”

درسراسرسفر،چیزی که به روشنی پیدابود،پروای ارمنیان به زیستگاهشان بود؛درشهرکاپان-که درمیانه بیشه است-هرجابایسته بوده،درختان رابریده وخانه ساخته وهرجاکه نیازنبوده،دست به ساختاربیشه نزده بودند؛به گونه ای که شهر،باغی بسیاربزرگ راماننده است.درکرانه دریاچه سوان-که دومین دریاچه بزرگ آب شیرین جهان است -هیچ آشغال وپسماندی ندیدیم و آب چندان پاکیزه بودکه سنگهای کف دریاچه رامی شدشمرد؛درشهرهانیزکمترآلودگی و…دیده می شد؛یعنی اینکه،ارمنیان زیستگاه خودرا”مردار”نمی دانندودرپاکیزه نگه داشتن آن کوشاهستند.

نکته بسیارخوشاینداینکه،ارمنیان داغ ننگ روسیان رابرپیشانی ندارندوازنامهای خانوادگی باپسوندهای”اف”و “یف” و “اوا” و”ویچ” درارمنستان هیچ نشانی نیست؛درست ،برکامه کمابیش همه جمهوریهای دیگرشوروی پیشین! واین،البته،پویایی ودیرپایی واستواری فرهنگ ارمنستان رانشان می دهدکه توفان ویرانگرتزاری و بلشویکی نیزنتوانست آن راریشه کن کند!

نکته بسیاردلنوازدیگراینکه،نامهای بسیاری درمیان مردان وبانوان ارمنی پارسی است؛آنهم نامهایی بسیارزیباوبرازنده!

راننده ای که مارابه ایروان برد،نام ونام خانوادگیش”سورن آقاگلان”بود؛بانویی درکلیسای اچمیادزین(نخستین کلیسای جهان)ازفرزند نه ماهه ام بسیارخوشش آمد و او رادرآغوش گرفت وچندعکس بااوانداخت؛نام آن بانو”آناهیتا”بود.نام نگهبان یکی ازاداره هایی که رفتم،”آرشاک”بود.(همان ارشک،نام نخستین پادشاه اشکانیان)نامهای پارسی زمرد،ورتانوش(به معنی گل جاویدان)زرتار،زرین،تازه،سروش،نازگ(نازک)،لاله،کوهر(گوهر)،آنوش،الماس،…برای بانوان ونامهای آرام،آرتاوازد(به معنی حرکت به سوی پاکی)،آقامیر،خاچیک(به معنی خاچ کوچک ازخاچ پارسی=صلیب)،مهران،مردیگ(دلاور)،مرزبد،نشان،رزمیگ(سرباز-رزمنده)،شاهان،شاهه،شاهین،وهرام(بهرام)،وان،زهراب(سهراب)،….برای مردان درارمنستان بسیاراست.

نکته پایانی دیگر،بیگانگی بسیاری ازپژوهشگران ایرانی،با الفبا وزبان ونامه های (کتابهای)ارمنی است.”ازهنگامی که ماشتوتس خطی برای زبان ارمنی پدیدآورد،کمابیش 16 سده می گذردودراین زمان درازآهنگ،زبان ایرانی ازپهلوی به پارسی وازپارسی دری به پارسی امروزدگرگون شده ونیز،دبیره (خط)کنونی پارسی،جایگزین دبیره پهلوی شده است.اما،درزبان ارمنی،باآنکه دوره هایی پدیدآمده،اما،دگرگونی درآن،بسی کمترازدگرگونی زبان پارسی است و واژه ها به ریشه نزدیکترند…همچنین،نوشته های کهن ارمنی درارمنستان،دستخوش تاراج وتباهی وآتش سوزی نشده است؛چنانچه درایران شد.پس،دستیابی به دفترهای کهن و ارزنده ارمنی،بویژه در گنج نپشت (کتابخانه)بزرگ وکهنسال مادناداران،دری تازه ازپژوهش رابه روی ایرانیان می گشاید.دری که سده هابسته بوده ومی باید که هرچه زودترگشوده شود…” *

1395/6/10 خ                        داریوش افروز اردبیلی

* ارمنی بیاموزیم.                نگارش    1- گرمانیک- نشربلخ -سال 1363

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *